۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

او همیشه با ما هست


در دشتی سراسر سبز می دوم
نسیم یاس های دیوار باغچه ایمان به صورتم بوسه می زند
هنوز هم تیغ های شاخه ها به پاهای برهنه ام خودنمایی می کنند
با چشمانی بدون اشک به خورشید خیره می شوم
و تنها در قلبم زمزمه می کنم ...
او همیشه با من است