۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه















اصولا عاشق خطیدنم ...
خط می ستایم,خط یعنی پویایی,سرعت, حرکت ,جنگیدن ,پریدن, یعنی انرژی

با خط خیلی کارها می شه کرد.می شه رو یا زیر اسم بعضی ها خط کشید.می شه با خط به اعماق درونت غواصی کنی,می شه با خط خطاطی کرد می شه هم طراحی یا که خطخطی ...هم کاغذ هم ذهنو

خط همه جا هست بستگی به عینک روی چشمت داره.خط کشی خیابونا سیم کشی برقا نرده ها خط فکر آدما خط شیارای کاشی سرامیکا سیخ های کبابیا شاخه های درختا مسیره جاده ها میله های اتوبوسا پایه ی صندلی میزا نی تو آب میوه ها رد چرخ ماشینا رگهای خونی آدم ها خط چین تای لباسا خط ریش آقاها تا خط های ارتباطی تالیا...

صرف فعل خط رو هم داریم.خطیدم خطیدی خطید خطیدیم خطیدید خطیدند,
این فعل چند معنا داره :خط کشیدن بر روی چیزی یا کسی یا مکانی - خطخطی کردن- به چیز ها ی غیر منتظره فکر کردن - کش وقوس دادن بدن برای خمیازه کشیدن و رفع خستگی .که بسته به نوع استفاده ی آن معنای مختلفی به خود می گیرد